آزادی مطبوعات ورسانه ها در دولت ميرحسين موسوي
ادعاي گردش آزاد اطلاعات "ميرحسينموسوي " در اولين موضعگيريهاي خود در اعلام نامزدي انتخابات دهم ادعا كرد: "من به كرات مواجه شدم كه ملت ما، كشورما، جوانان ما و ايران ما با آمار و اطلاعات متفاوتي مواجهاند كه امكان يافتن حقيقت را در اين ميان ندارند. در شرايط مبهم كه امكان گردش اطلاعات درست وجود ندارد بايد گفت كه در واقع يكي از اساسيترين حقوق ملت سلب شده است "
درباره اين موضوع بايد گفت در دوران نخستوزيري شخص "ميرحسينموسوي " تا سال 1364 تمامي روزنامههاي وقت حالت يك طرفه داشتند و تقسيمبنديهاي رايج موسوم به چپ و راست بودند و روزنامههاي آن ايام غالباً تكصدا و حامي جريان موسوم به چپ بودند. نكته قابل توجه اين است كه گرايش موسوم به اقتصادبسته دولتي مورد حمايت مهندسموسوي بود. به تعبير امروز كساني كه در حالت فعلي اصولگرا هستند و در آن دوران به عنوان راست متهم شدند و اين جريان راست را به اسلام آمريكايي، اسلام مرفهين بيدرد، طرفدار تروريستهاي اقتصادي، سرمايهداري در جامعه معرفي ميكردند و كساني كه گرايش اقتصاد دولتي و متمركز داشتند را طرفدار اسلام نابمحمدي(ص)، عدالت و... به عنوان جناح چپ معرفي ميكردند. تا سال 1364 عمده روزنامههاي متعلق به جريان حامي آقاي موسوي بود و راديو تلويزيون با شبكههاي بسيار محدودي نيز در اختيار اين جريان بود. اكثر اين رسانهها در اختيار كساني قرار داشت كه امروز داعيه "اصلاحطلبي " يا حمايت از مهندسموسوي را دارند. در آن روزگار تنها صدايي كه از اين روزنامهها (كه متعلق به بيتالمال بودند) شنيده ميشد، متعلق به جريان موسوم به چپ آن زمان و دومخرداديها و اصلاحطلبان امروز بود. يعني اين افرادي كه درآن جامعه به عنوان به اصطلاح راستسنتي شناخته ميشدند در اين روزنامهها امكان طرح نظرات خود را نداشتند و يا اينكه نظراتشان بسيار كمرنگ منعكس ميشد. اين يك استنثا دارد آن هم اوايل انقلاب است. در اوايل انقلاب تمامي افراد به صورت يد واحده در كنار هم حركت ميكردند. ولي بعد از سركارآمدن "مهندسميرحسينموسوي " راديو و تلويزيون و تمامي روزنامههاي موجود حالت چپ گرفته و تكصدا شدند. برهمين اساس روزنامه رسالت كه حاوي صدايي غير از صداي چپ بود، در همين سالها (سال 64) پديد آمد و تريبوني براي منتقدين دولت موسوي شد و اگر كسي نقدي داشت با موج سنگين تهمت و افترا مواجه ميشد و وي را از صحنه و حيات سياسي خارج ميكردند. روزنامه رسالت در آن زمان حاوي مطالب انتقادي در مورد عملكرد آقاي ميرحسينموسوي بود. اما دولت آقاي موسوي نسبت به اين روزنامه كينهورزانه نگاه ميكرد و هر روز فشار بر اين روزنامه را زيادتر ميكرد.
عدم جرأت در اظهارنظر و عدم حمايت از بخش خصوصي در مديران موسوي نكته ديگر راجع به مديران دولتي آن زمان است. شما با نگاهي گذرا به مديران زمان "آقايميرحسينموسوي " متوجه ميشويد اكثر اين مديران حاضر به دفاع از اقتصاد خصوصي و مشاركت مردم در اقتصاد نبودند. نه براياينكه معتقد به خصوصيسازي نبودند؛ اگر در اينباره اظهارنظر ميكردند آقاي "موسوي " و همراهان ايشان با آنها برخورد ميكرد. براي مثال اين مديران در جلسات به خبرنگاران حاضر ميگفتند ضبط ها را خاموش كنيد و بعد اين موضوع را بيان ميكردند كه ما چارهاي جز خصوصيكردن اقتصاد نداريم و با وضعيت موجود ادامه اقتصاد دولتي براي كشور ما مخاطرهآميز است. اما در آن فضا كه آزادي اطلاعات كمرنگ بود هيچيك از مديران جرأت بيان علني اين موضوع را نداشتند. ولي با بنبست اقتصاد كشور در ماههاي پاياني دوره موسوي و رويكار آمدن آقاي "هاشميرفسنجاني " زمزمههاي خصوصيكردن افراطي توسط همان وزراء و عناصر سابق دولتموسوي شكل گرفت.
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
سهشنبه 13,مه,2025